ولادت پیامبر
امین ترین کلیمان ز طور می آید
ردای سبز رسالت به دوش خود دارد
سپیده طبل افق را مدام می کوبد
مسیر آمدنش را فرشته می روبد
ترانه ی لب او “اقرا باسم ربک” بود
تبسمش می عرفانی ملائک بود
دریده پرده ی شب را به نور سیمایش
حریم خلوت خورشید چشم گیرایش
زمین مرید طریق مسیح نعلینش
هزار بوسه زند بر ضریح نعلینش
خدا دوباره به عشق نبی تبسم کرد
بهشت قرب خودش را به نام مردم کرد
مسیح مکه شد و روح مرده را جان داد
به مرگ دخترکان عشیره پایان داد
به قوم حق طلبان اذن میگساری
سپاه و لشگر ابلیس را فراری داد
مدبرانه به قتل خرافه فتوا داد
به دست غنچه ی لب،حکم جلب غم را داد
خدا کند که بخواهد ابوذرش باشیم
کنار گنبد خضرا ، کبوترش باشیم
بخند حضرت آقا که یاسرت باشم
بهشت هم بتوانم مجاورت باشم
من از تبار ارادت ز کوی سلمانم
هزار مرتبه شکر خدا مسلمانم
به خال حضرت معشوق خود گرفتارم
من از قبیله مجنون ز ایل عمارم
من از پیاله ی دستت شراب می خواهم
برای دار جنونم طناب می خواهم
اگر چه غرق گناهم بیا حلالم کن
سیاه دل نشدم لطف کن بلالم کن.
شعر از وحید قاسمی
مدرسه علمیه فاطمیه -جلفا
حوزه مقدسه فاطمیه_جلفا
تنها جایی که همیشه دلتنگ اش می شوم…..
البته این تنها جزء کوچکی از زیبایی طبیعت حوزه علمیه فاطمیه هست.!!!!
سلام بر محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر ستاره های سوخته بر اندام دشت! سلام بر بدن های چاک چاک! سلام بر خورشیدهای بر نیزه! سلام بر مظلومیت بر خاک مانده. سلام بر لحظه های غریب وصال! سلام بر پیراهنی که بوی غربت مادر را می دهد! سلام بر اجساد مطهری که غریب، بر خاک رها شدند! سلام بر حنجره خشک و تشنه علی اصغر! سلام بر خیمه های سوخته، بر بدن های جدا شده از سر، معصومیت خاکستر شده، سلام بر تو برادر!
باز صدای نوحه جانان از این وادی به گوش می رسد و ناقوس جانها به لرزه می افتد آنگاه که با بالا رفتن دستهای حسینیان ،اشکهای زینب فرو می ریزد . این چه سریست در کالبد هستی که با نام حسین و ناله بر مظلومیتش، تمام گناهان بخشوده می شود ؟
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
برگرفته از طلبه پاسخگو
به مناسبت غدیر
بسم الله الرحمن الرحیم
درقسمتی از این خطبه آمده:
معاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِيّاً وَالطَّيِّبينَ مِنْ وُلْدي (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَكْبَرُ،
تعبیر پیامبر در مورد امامان خیلی جالب است ایشان می تواتنستند از تعابیر مختلفی استفاده کنند ولی به نظر میاید با انتخاب تعبیر <طیب> انگار می خواسته به مردم بگوید؛
اینها پاک اند از هر آنچه که شما را اسیر نفستان کرده و زنجیر به پایتان بسته است.
اینها پاک اند از رذائلی که جانهایتان را آلوده و آینه روحتان را کدر کرده است.
اینها پاک اند و رهایند از دنیا پرستی که شما طالب آن هستید.
اینها پاک اند از آنچه که…
جلو چشمانتان را گرفته و از دیدن حقیقت محروم ساخته و شما را نسبت به دیدن حقیقت کور و کر لال ساخته است.
اینها پاک اند و آینه جمال و جلال من و آیینه قرآن مبارک اند
اما کاش می دانستید که به آینه سنگ نمیزنند.